معنی فارسی purtenance
B1پیوستگی، به معنای چیز یا مفهومی که به چیزی دیگر مربوط است.
Something that is connected or related to another thing.
- NOUN
example
معنی(example):
این کتاب شامل چندین پیوست بود که ارزش آن را افزایش میداد.
مثال:
The book included several purtenances that enhanced its value.
معنی(example):
آنها درباره پیوستهای نقشهایشان در پروژه بحث کردند.
مثال:
They discussed the purtenance of their roles in the project.
معنی فارسی کلمه purtenance
:
پیوستگی، به معنای چیز یا مفهومی که به چیزی دیگر مربوط است.