معنی فارسی pushmobile
B1نوعی وسیله نقلیه دستی برای جابجایی کالاها.
A manually operated vehicle used for transporting goods.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها از یک کالسکه دستی برای حمل کالاها در حیاط استفاده کردند.
مثال:
They used a pushmobile to transport goods across the yard.
معنی(example):
کالسکه دستی حمل اشیای سنگین را آسانتر کرد.
مثال:
The pushmobile made it easier to move heavy items.
معنی فارسی کلمه pushmobile
:
نوعی وسیله نقلیه دستی برای جابجایی کالاها.