معنی فارسی pusscat
A2نامی غیررسمی و محلی برای گربه، به ویژه یک گربه کوچک یا دوستداشتنی.
A colloquial term for a cat, especially a small or affectionate one.
- NOUN
example
معنی(example):
پوسکت کوچک او دوست دارد با کلاف نخ بازی کند.
مثال:
Her little pusscat loves to play with yarn.
معنی(example):
پوسکت بر روی لبه پنجره آرام گرفت.
مثال:
The pusscat curled up on the windowsill.
معنی فارسی کلمه pusscat
:
نامی غیررسمی و محلی برای گربه، به ویژه یک گربه کوچک یا دوستداشتنی.