معنی فارسی pussy-footed

B1

حالت ترس یا احتیاط در پاسخ یا عمل، اشاره به عدم قاطعیت.

Characterized by caution and reluctance to take strong action.

example
معنی(example):

او در پاسخ‌هایش به منتقدان حاشا کرد.

مثال:

He was pussy-footed in his responses to the critics.

معنی(example):

حاشا کردن به حل مشکل کمک نخواهد کرد.

مثال:

Being pussy-footed won't help solve the problem.

معنی فارسی کلمه pussy-footed

: معنی pussy-footed به فارسی

حالت ترس یا احتیاط در پاسخ یا عمل، اشاره به عدم قاطعیت.