معنی فارسی put a brave face on something

B1

چهره‌ای شجاعانه نشان دادن به موقعیتی دشوار یا ناخوشایند، به این معنی است که فرد سعی می‌کند منفی بودن یا ناراحتی خود را پنهان کند.

To appear brave or cheerful even in a difficult situation.

example
معنی(example):

او سعی کرد روی یک موضوع دشوار چهره‌ای شجاعانه نشان دهد.

مثال:

She tried to put a brave face on something difficult.

معنی(example):

اگرچه او غمگین بود، اما به خاطر دوستانش روی خود چهره‌ای شجاعانه نشان داد.

مثال:

Even though he was sad, he put a brave face on for his friends.

معنی فارسی کلمه put a brave face on something

: معنی put a brave face on something به فارسی

چهره‌ای شجاعانه نشان دادن به موقعیتی دشوار یا ناخوشایند، به این معنی است که فرد سعی می‌کند منفی بودن یا ناراحتی خود را پنهان کند.