معنی فارسی put a period to

B2

به معنای خاتمه دادن یا پایان دادن به یک چیز یا موضوع است.

To bring something to a definite conclusion.

example
معنی(example):

زمان آن رسیده است که به این بحث پایان دهیم.

مثال:

It's time to put a period to this discussion.

معنی(example):

او تصمیم گرفت به حرفه خود در بازیگری پایان دهد.

مثال:

She decided to put a period to her career in acting.

معنی فارسی کلمه put a period to

: معنی put a period to به فارسی

به معنای خاتمه دادن یا پایان دادن به یک چیز یا موضوع است.