معنی فارسی put a price on
B2به معنای تعیین قیمت یا ارزش مالی برای چیزی است.
To assign a monetary value to something.
- VERB
example
معنی(example):
سخت است که برای خوشبختی قیمت تعیین کنیم.
مثال:
It's hard to put a price on happiness.
معنی(example):
شما میتوانید برای خانه قیمت بگذارید، اما نه برای یادها.
مثال:
You can put a price on the house, but not on the memories.
معنی فارسی کلمه put a price on
:
به معنای تعیین قیمت یا ارزش مالی برای چیزی است.