معنی فارسی put a spoke in someone's wheel
B2قرار دادن یک مانع در مسیر شخصی برای جلوگیری از موفقیت او.
To obstruct or hinder someone's plans or progress.
- verb
verb
معنی(verb):
To thwart or obstruct someone in the execution of some design.
example
معنی(example):
انتقاد او مانع کار او شد و پروژه‌اش را به تأخیر انداخت.
مثال:
His criticism put a spoke in her wheel and delayed her project.
معنی(example):
آنها سعی کردند با پخش شایعات مانع کار ما شوند.
مثال:
They tried to put a spoke in our wheel by spreading rumors.
معنی فارسی کلمه put a spoke in someone's wheel
:قرار دادن یک مانع در مسیر شخصی برای جلوگیری از موفقیت او.
