معنی فارسی put into action
B2به معنای عملی کردن یا به کار بردن یک پلان یا ایده.
To execute or implement a plan or idea.
- VERB
example
معنی(example):
کمیته سیاست جدید را ماه آینده به اجرا در میآورد.
مثال:
The committee will put into action the new policy next month.
معنی(example):
ما باید ایدههایمان را به سرعت به عمل درآوریم.
مثال:
We need to put into action our ideas quickly.
معنی فارسی کلمه put into action
:
به معنای عملی کردن یا به کار بردن یک پلان یا ایده.