معنی فارسی put one's hand to the plough
B1به معنای شروع کار سخت یا فعالیتی جدی است، به ویژه در زمینههای کشاورزی یا پروژههای بزرگ.
To start to work hard on a task or project, especially in a serious and dedicated manner.
- verb
verb
معنی(verb):
To begin an undertaking.
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت دستانش را به خیش بگذارد و کار بر روی پروژه را آغاز کند.
مثال:
He decided to put his hand to the plough and start working on the project.
معنی(example):
پس از سالها برنامهریزی، او بالاخره دستانش را به خیش گذاشت و کسبوکار خود را آغاز کرد.
مثال:
After years of planning, she finally put her hand to the plough and started her own business.
معنی فارسی کلمه put one's hand to the plough
:به معنای شروع کار سخت یا فعالیتی جدی است، به ویژه در زمینههای کشاورزی یا پروژههای بزرگ.