معنی فارسی put someone or something out of their misery
B1آزاد کردن کسی یا چیزی از درد یا رنج، معمولاً با یک عمل نهایی.
To end someone or something's suffering, often in a humane way.
- IDIOM
example
معنی(example):
سگ در درد بود، بنابراین دامپزشک آن را از عذابش بیرون کرد.
مثال:
The dog was in pain, so the vet put it out of its misery.
معنی(example):
ما تصمیم گرفتیم که اتومبیل قدیمی را کنار بگذاریم و یکی جدید بخریم.
مثال:
We decided to put the old car out of its misery and get a new one.
معنی فارسی کلمه put someone or something out of their misery
:
آزاد کردن کسی یا چیزی از درد یا رنج، معمولاً با یک عمل نهایی.