معنی فارسی put something to sleep
B2به معنای بیهوش کردن یا خواباندن چیزی، معمولاً به شخص یا حیوان اشاره دارد.
To make someone unconscious or to induce sleep.
- IDIOM
example
معنی(example):
پزشک مجبور شد بیمار را برای عمل جراحی بیهوش کند.
مثال:
The doctor had to put the patient to sleep for the surgery.
معنی(example):
اگر سگ در حال درد است، باید آن را بیهوش کنید.
مثال:
You need to put the dog to sleep if it is in pain.
معنی فارسی کلمه put something to sleep
:
به معنای بیهوش کردن یا خواباندن چیزی، معمولاً به شخص یا حیوان اشاره دارد.