معنی فارسی put-on

B2

تقلید یا جعل؛ چیزی که به صورت غیرواقعی به نمایش گذاشته می‌شود.

A pretense or act that is not genuine; an affectation.

noun
معنی(noun):

A deception, hoax, or practical joke.

مثال:

I think this is all a big put-on.

example
معنی(example):

لحن او فقط یک تقلید است؛ او در واقع از یک شهر دیگر است.

مثال:

His accent is just a put-on; he is actually from another city.

معنی(example):

داستان‌های او را جدی نگیرید؛ همه‌اش یک فریب است.

مثال:

Don't take his stories seriously; it's all a put-on.

معنی فارسی کلمه put-on

: معنی put-on به فارسی

تقلید یا جعل؛ چیزی که به صورت غیرواقعی به نمایش گذاشته می‌شود.