معنی فارسی putterer
B1پوتِر، شخصی که به کارهای کوچک و جزئی یا تعمیر وسایل میپردازد و ممکن است به طور جدی در مورد این فعالیتها تخصص نداشته باشد.
A person who engages in trivial activities, especially repairing or tinkering with things.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک پوتِر است که از تعمیر چیزها در خانه لذت میبرد.
مثال:
He is a putterer who enjoys fixing things around the house.
معنی(example):
به عنوان یک پوتِر، او اغلب ساعتها را در باغش سپری میکند.
مثال:
As a putterer, she often spends hours in her garden.
معنی فارسی کلمه putterer
:
پوتِر، شخصی که به کارهای کوچک و جزئی یا تعمیر وسایل میپردازد و ممکن است به طور جدی در مورد این فعالیتها تخصص نداشته باشد.