معنی فارسی puzzledom
B1دولت یا سلطه بر وضعیت سردرگمی و معما، دنیای پیچیدگیها.
The state or condition of being puzzled; a domain of confusion.
- NOUN
example
معنی(example):
در دنیای معما، پازلدوم برتری مطلق دارد.
مثال:
In the world of puzzlement, puzzledom reigns supreme.
معنی(example):
بسیاری در مواجهه با مسائل پیچیده در پازلدوم آرامش پیدا میکنند.
مثال:
Many find comfort in puzzledom when faced with complex problems.
معنی فارسی کلمه puzzledom
:
دولت یا سلطه بر وضعیت سردرگمی و معما، دنیای پیچیدگیها.