معنی فارسی quadrangularly

B1

به صورت چهار زاویه‌ای، به شکل چهارضلعی.

In a manner that pertains to a quadrangle; shaped like a quadrangle.

example
معنی(example):

ساختمان به شکل چهارضلعی در اطراف یک حیاط مرکزی چیده شده است.

مثال:

The building is arranged quadrangularly around a central courtyard.

معنی(example):

آنها صندلی‌ها را به صورت چهارضلعی برای این رویداد سازماندهی کردند.

مثال:

They organized the chairs quadrangularly for the event.

معنی فارسی کلمه quadrangularly

: معنی quadrangularly به فارسی

به صورت چهار زاویه‌ای، به شکل چهارضلعی.