معنی فارسی quadrantly
B2به صورت چهارگانه، به روشی که دادهها یا نتایج به چهار بخش مختلف تقسیم میشوند.
In a way that relates to one of four sections or quadrants, often used in data analysis.
- ADVERB
example
معنی(example):
دادهها به صورت چهارگانه برای تحلیل بهتر سازماندهی شده بودند.
مثال:
The data was organized quadrantly for better analysis.
معنی(example):
در تحقیق، نتایج میتوانند به صورت چهارگانه نمایش داده شوند تا تفاوتها را مشخص کنند.
مثال:
In research, results can be displayed quadrantly to highlight differences.
معنی فارسی کلمه quadrantly
:
به صورت چهارگانه، به روشی که دادهها یا نتایج به چهار بخش مختلف تقسیم میشوند.