معنی فارسی quadrifolium

C1

نامی که به گیاهان با چهار برگ اطلاق می‌شود و در علوم گیاهی استفاده می‌شود.

A term used for plants that exhibit four leaves; used in botanical sciences.

example
معنی(example):

گیاهان چهاربرگ در محیط‌های مرطوب رشد می‌کنند.

مثال:

Quadrifolium plants thrive in moist environments.

معنی(example):

گیاه‌شناس انواع مختلف گیاهان چهاربرگ را فهرست کرد.

مثال:

The botanist cataloged various species of quadrifolium.

معنی فارسی کلمه quadrifolium

: معنی quadrifolium به فارسی

نامی که به گیاهان با چهار برگ اطلاق می‌شود و در علوم گیاهی استفاده می‌شود.