معنی فارسی quadrigabled
B1سقفی که دارای چهارپیکر است و معمولاً در ساختمانها به کار میرود.
Having a roof with four sloping sides.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عمارت قدیمی سقف زیبایی به شکل چهارگوش داشت.
مثال:
The old mansion had a beautiful quadrigabled roof.
معنی(example):
در معماری اغلب طراحیهای چهارگوش برای زیبایی وجود دارد.
مثال:
Architecture often features quadrigabled designs for elegance.
معنی فارسی کلمه quadrigabled
:
سقفی که دارای چهارپیکر است و معمولاً در ساختمانها به کار میرود.