معنی فارسی quadrigamist
C1شخصی که به طور همزمان با چهار نفر ازدواج میکند.
A person who is married to four partners simultaneously.
- NOUN
example
معنی(example):
چهارگانگی به معنای ازدواج با چهار شریک به طور همزمان است.
مثال:
Being a quadrigamist means marrying four partners at the same time.
معنی(example):
او در یک مصاحبه اخیر خود را به عنوان یک چهارگان معرفی کرد.
مثال:
He identified himself as a quadrigamist in a recent interview.
معنی فارسی کلمه quadrigamist
:
شخصی که به طور همزمان با چهار نفر ازدواج میکند.