معنی فارسی quadriparous
B1حیوانی که چهار زاده به دنیا میآورد.
Giving birth to four offspring at one time.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این حیوان چهار زاده به دنیا آورد.
مثال:
The quadriparous animal gave birth to four offspring.
معنی(example):
در برخی موارد، گونههای چهار زاده ممکن است برای فرزندان خود مراقبت ویژهای داشته باشند.
مثال:
In some cases, quadriparous species may have specialized care for their young.
معنی فارسی کلمه quadriparous
:
حیوانی که چهار زاده به دنیا میآورد.