معنی فارسی quadriplicated
B1به معنای چهار بار تکرار یا افزایش یک چیز است.
Made four times as much or duplicated in four parts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این فرایند چهار برابر شد تا دقت را تضمین کند.
مثال:
The process was quadriplicated to ensure accuracy.
معنی(example):
آنها دستور غذا را برای مهمانی بزرگ چهار برابر کردند.
مثال:
They quadruplicated the recipe for the large gathering.
معنی فارسی کلمه quadriplicated
:
به معنای چهار بار تکرار یا افزایش یک چیز است.