معنی فارسی quadripole

B1

به یک مدار یا ابزار اشاره دارد که شامل چهار قطب است.

A circuit or device having four poles.

example
معنی(example):

فیلتر چهار قطبی در پردازش سیگنال کمک می‌کند.

مثال:

The quadripole filter helps in signal processing.

معنی(example):

مهندسان از یک چهار قطبی برای عملکرد بهتر استفاده می‌کنند.

مثال:

Engineers use a quadripole for enhanced performance.

معنی فارسی کلمه quadripole

: معنی quadripole به فارسی

به یک مدار یا ابزار اشاره دارد که شامل چهار قطب است.