معنی فارسی quadrupedous

B1

چهارپایه، مرتبط با حیواناتی که دارای چهار پا هستند.

Having four legs; characteristic of quadrupeds.

example
معنی(example):

یک حیوان چهارپایه چهار پا دارد.

مثال:

A quadrupedous animal has four legs.

معنی(example):

پستانداران چهارپایه اکثریت را در پادشاهی حیوانات تشکیل می‌دهند.

مثال:

Quadrupedous mammals are the majority in the animal kingdom.

معنی فارسی کلمه quadrupedous

: معنی quadrupedous به فارسی

چهارپایه، مرتبط با حیواناتی که دارای چهار پا هستند.