معنی فارسی quadruplate

B1

صفحه‌ای که دارای چهار بخش مجزا برای غذاها است.

A dish or tray designed to hold four separate food items.

example
معنی(example):

چهارتخته می‌تواند چهار ظرف مختلف را نگه دارد.

مثال:

The quadruplate can hold four different dishes.

معنی(example):

رستوران من از چهارتخته برای یک سینی خاص استفاده می‌کند.

مثال:

My restaurant uses a quadruplate for a special platter.

معنی فارسی کلمه quadruplate

: معنی quadruplate به فارسی

صفحه‌ای که دارای چهار بخش مجزا برای غذاها است.