معنی فارسی quadruplicity
B1حالتی که در آن چیزی چهار بار تکرار یا نشان داده میشود.
The quality of being ambiguous or having multiple meanings.
- noun
noun
معنی(noun):
A group of four things.
example
معنی(example):
داستان چهارگانگی دیدگاههای مختلفی از یک داستان مشابه را آشکار میکند.
مثال:
The tale of quadruplicity reveals different perspectives of the same story.
معنی(example):
اقدامات او با چهارگانگی مشخص بود که منجر به بیاعتمادی شد.
مثال:
His actions were marked by quadruplicity, leading to distrust.
معنی فارسی کلمه quadruplicity
:
حالتی که در آن چیزی چهار بار تکرار یا نشان داده میشود.