معنی فارسی quadruply
B1به طور چهار برابری یا چهارگانه، شرایطی که نشاندهنده افزایش یا نسبت چهار برابر است.
In a manner that is four times as much or fourfold.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
Four times
معنی(adverb):
In four (often different) ways
example
معنی(example):
او بهطور چهارچندانی برای جشن تولدش هیجانزده بود.
مثال:
She was quadruply excited for her birthday party.
معنی(example):
سود آنها در سال گذشته چهار برابر افزایش یافت.
مثال:
Their profits increased quadruply over the last year.
معنی فارسی کلمه quadruply
:
به طور چهار برابری یا چهارگانه، شرایطی که نشاندهنده افزایش یا نسبت چهار برابر است.