معنی فارسی quamby

B1

بلاتکلیفی به وضعیتی اشاره دارد که فرد نمی‌داند چه انتخابی کند یا چه واکنشی نشان دهد.

A state of uncertainty or perplexity, especially in decision-making.

example
معنی(example):

او پس از خبر غیرمنتظره در یک بلاتکلیفی احساس سردرگمی کرد.

مثال:

He felt lost in a quamby after the unexpected news.

معنی(example):

او در انتخاب یک مدرسه در بلاتکلیفی بود.

مثال:

She was in a quamby about which school to choose.

معنی فارسی کلمه quamby

: معنی quamby به فارسی

بلاتکلیفی به وضعیتی اشاره دارد که فرد نمی‌داند چه انتخابی کند یا چه واکنشی نشان دهد.