معنی فارسی quantivalency
B2به معنای قابلیت معادل بودن از نظر مقدار و عدد.
The property of being quantivalently equivalent; the quality of having a measurable equivalence.
- NOUN
example
معنی(example):
باید در مطالعه به کمیتمعادل بودن متغیرهای مختلف توجه کرد.
مثال:
The quantivalency of different variables must be considered in the study.
معنی(example):
درک کمیتمعادل بودن به محققان کمک میکند تا دادهها را بهطور مؤثری مقایسه کنند.
مثال:
Understanding quantivalency helps researchers compare data effectively.
معنی فارسی کلمه quantivalency
:
به معنای قابلیت معادل بودن از نظر مقدار و عدد.