معنی فارسی quarantined
B1قرنطینه‌شده به حالتی گفته می‌شود که فرد یا گروهی به دلیل احتمال ابتلا به یک بیماری عفونی جدا شده و تحت نظارت قرار می‌گیرد.
Quarantined refers to individuals or groups that have been isolated due to potential exposure to an infectious disease.
- verb
- adjective
To retain in obligatory isolation or separation, as a sanitary measure to prevent the spread of contagious disease.
To put in isolation as if by quarantine
In quarantine; isolated.
افرادی که علامت داشتند، قرنطینه شدند تا از انتقال جلوگیری شود.
People with symptoms were quarantined to prevent transmission.
افراد قرنطینه شده به طور منظم تحت نظارت بودند.
The quarantined individuals were monitored regularly.
معنی فارسی کلمه quarantined
:
قرنطینه‌شده به حالتی گفته می‌شود که فرد یا گروهی به دلیل احتمال ابتلا به یک بیماری عفونی جدا شده و تحت نظارت قرار می‌گیرد.
