معنی فارسی quartetto
B1مجموعهای از چهار نوازنده که معمولاً در یک گروه موسیقی کار میکنند.
A musical composition for four instruments or voices.
- NOUN
example
معنی(example):
موسیقیدانان یک کوارتت زیبا در کنسرت اجرا کردند.
مثال:
The musicians played a beautiful quartetto at the concert.
معنی(example):
او بخشی از یک کوارتت زهی است که بهطور منظم اجرا میکند.
مثال:
She is part of a string quartetto that performs regularly.
معنی فارسی کلمه quartetto
:
مجموعهای از چهار نوازنده که معمولاً در یک گروه موسیقی کار میکنند.