معنی فارسی quartin

B1

واحد اندازه‌گیری مایعات معادل یک چهارم از یک گالن.

A measure of liquid capacity equal to a quarter of a gallon.

example
معنی(example):

دستور تهیه به یک ربع شیر برای کیک نیاز دارد.

مثال:

The recipe requires a quartin of milk for the cake.

معنی(example):

ما از بازار یک ربع توت‌فرنگی خریدیم.

مثال:

We bought a quartin of strawberries from the market.

معنی فارسی کلمه quartin

: معنی quartin به فارسی

واحد اندازه‌گیری مایعات معادل یک چهارم از یک گالن.