معنی فارسی queasom
B1حسی ناخوشایند یا ناراحتی، به ویژه مرتبط با حالت تهوع.
A state of discomfort or nausea.
- NOUN
example
معنی(example):
حالت ناخوشایند آن لحظه همه را متوقف کرد.
مثال:
The queasom of the moment made everyone pause.
معنی(example):
چهره ناخوشایند او نشانهای از ناراحتیاش بود.
مثال:
His queasom expression hinted at his discomfort.
معنی فارسی کلمه queasom
:
حسی ناخوشایند یا ناراحتی، به ویژه مرتبط با حالت تهوع.