معنی فارسی queazen
B1راحتکردن و آسانکردن فرایندها یا تجربهها
To make something easier or more comfortable.
- VERB
example
معنی(example):
محصول جدید به منظور بهبود تجربه کاربران طراحی شده است.
مثال:
The new product is meant to queazen the users' experience.
معنی(example):
برای راحتتر کردن روند پیچیده، مراحل را ساده کردند.
مثال:
To queazen the complicated process, they simplified the steps.
معنی فارسی کلمه queazen
:
راحتکردن و آسانکردن فرایندها یا تجربهها