معنی فارسی queazier

B1

راحت‌تر از قبل

Comparatively easier or more comfortable.

example
معنی(example):

این تغییر، رابط کاربری را برای کاربران جدید راحت‌تر کرد.

مثال:

The modification made the interface queazier for new users.

معنی(example):

با راهنمایی بیشتر، روند به مرور زمان راحت‌تر شد.

مثال:

With more guidance, the process became queazier over time.

معنی فارسی کلمه queazier

: معنی queazier به فارسی

راحت‌تر از قبل