معنی فارسی quedly

B1

به شکلی آرام، به آرامی و با خونسردی.

In a calm and composed manner; quietly.

example
معنی(example):

او سوال را بدون تردید به آرامی پاسخ داد.

مثال:

He answered the question quedly, without hesitation.

معنی(example):

او به آرامی در پارک ساکت قدم زد و از آن لذت برد.

مثال:

She walked quedly, enjoying the quiet park.

معنی فارسی کلمه quedly

: معنی quedly به فارسی

به شکلی آرام، به آرامی و با خونسردی.