معنی فارسی quedship

B1

حالت و خصلت آرم آرامی در مواجهه با چالش‌ها.

The quality of being calm and composed, especially in difficult situations.

example
معنی(example):

آرامش او در طول جلسه، همه را تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

Her quedship during the meeting impressed everyone.

معنی(example):

او در شرایط استرس‌زا نیز آرامش فوق‌العاده‌ای نشان داد.

مثال:

He showed great quedship even in stressful situations.

معنی فارسی کلمه quedship

: معنی quedship به فارسی

حالت و خصلت آرم آرامی در مواجهه با چالش‌ها.