معنی فارسی querele

B1

شکایت یا اعتراض به یک نظر یا عمل، به ویژه در زمینه‌های رسمی.

A complaint or objection, especially in formal contexts.

example
معنی(example):

او در جلسه درباره سیاست جدید یک شکایت مطرح کرد.

مثال:

He raised a querele in the meeting about the new policy.

معنی(example):

شکایت، نگرانی‌هایی درباره تأثیرات محیطی را بیان کرد.

مثال:

The querele expressed concerns about the environmental impact.

معنی فارسی کلمه querele

: معنی querele به فارسی

شکایت یا اعتراض به یک نظر یا عمل، به ویژه در زمینه‌های رسمی.