معنی فارسی querimony

B1

قهرمانی، ابراز نارضایتی و شکایت در یک موقعیت اجتماعی یا رسمی.

A formal expression of dissatisfaction or complaint.

example
معنی(example):

یک قهرمانی اغلب در طول مباحثات بیان می‌شود.

مثال:

A querimony is often expressed during debates.

معنی(example):

قهرمانی جلسه تنش‌های عمیقی را فاش کرد.

مثال:

The querimony of the meeting revealed deep-seated tensions.

معنی فارسی کلمه querimony

: معنی querimony به فارسی

قهرمانی، ابراز نارضایتی و شکایت در یک موقعیت اجتماعی یا رسمی.