معنی فارسی querken

B1

قهر کردن، حالت ناامیدی یا حنق به دلیل یک وضعیت یا رفتار.

To sulk or show displeasure, particularly in response to criticism.

example
معنی(example):

او وقتی با چالش‌ها روبرو می‌شود، تمایل به قهر کردن دارد.

مثال:

He tends to querken when faced with challenges.

معنی(example):

او با کوچکترین انتقاد قهر می‌کند.

مثال:

She began to querken at the slightest criticism.

معنی فارسی کلمه querken

: معنی querken به فارسی

قهر کردن، حالت ناامیدی یا حنق به دلیل یک وضعیت یا رفتار.