معنی فارسی quesitive
B2علاقه به سوال پرسیدن و جستجوی اطلاعات بیشتر.
Having a strong desire to learn or know more.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او طبیعت پرسشگر داشت و همیشه میخواست بیشتر بداند.
مثال:
She had a quesitive nature, always wanting to know more.
معنی(example):
رویکرد پرسشگر او به کشفیات زیادی انجامید.
مثال:
His quesitive approach led him to many discoveries.
معنی فارسی کلمه quesitive
:
علاقه به سوال پرسیدن و جستجوی اطلاعات بیشتر.