معنی فارسی questionably
B1به معنای به صورت سوالبرانگیز یا به طریقی که قابل پرسش باشد.
In a manner that invites doubt or questions; doubtfully.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به شکلی سوالبرانگیز جایزه را پذیرفت.
مثال:
He questionably accepted the award.
معنی(example):
نتایج به طرز سوالبرانگیزی دقیق بودند.
مثال:
The results were questionably accurate.
معنی فارسی کلمه questionably
:
به معنای به صورت سوالبرانگیز یا به طریقی که قابل پرسش باشد.