معنی فارسی questionee
B1سوالشونده به شخصی اشاره دارد که سوالاتی به او مطرح میشود.
The person who is being asked questions.
- NOUN
example
معنی(example):
سوالشونده با آرامش به سوالهای مصاحبهکننده پاسخ داد.
مثال:
The questionee answered the interviewer's queries calmly.
معنی(example):
به عنوان سوالشونده، او فشار مصاحبه را حس کرد.
مثال:
As a questionee, he felt the pressure of the interview.
معنی فارسی کلمه questionee
:
سوالشونده به شخصی اشاره دارد که سوالاتی به او مطرح میشود.