معنی فارسی quickwork
B1کاری که به سرعت و به طور موثر انجام میشود.
Work that is done quickly and efficiently.
- NOUN
example
معنی(example):
او توانست پروژه را با کمی کار سریع به پایان برساند.
مثال:
He managed to finish the project with some quickwork.
معنی(example):
کار سریع او روی این تکلیف تحسین معلم را به همراه داشت.
مثال:
Her quickwork on the assignment earned her praise from the teacher.
معنی فارسی کلمه quickwork
:
کاری که به سرعت و به طور موثر انجام میشود.