معنی فارسی quincuncially
B1کوینکونسیال به معنای چیدن یا تنظيم کردن درای الگوی پنجگانه است.
In a manner relating to or arranged in the form of a quincunx.
- ADVERB
example
معنی(example):
گلها به صورت کوینکونسیال در اطراف فواره کاشته شدند.
مثال:
The flowers were planted quincuncially around the fountain.
معنی(example):
او گیاهان را به شکل کوینکونسیال چید تا تقارن را افزایش دهد.
مثال:
He arranged the plants quincuncially to enhance symmetry.
معنی فارسی کلمه quincuncially
:
کوینکونسیال به معنای چیدن یا تنظيم کردن درای الگوی پنجگانه است.