معنی فارسی quintennial
B2پنج ساله، هر پنج سال یک بار.
Occurring every five years.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
شهر هر پنج سال یک بار سالگرد پنجاهم خود را جشن میگیرد.
مثال:
The city celebrates its quintennial anniversary every five years.
معنی(example):
موزه یک نمایشگاه پنج ساله برای نمایش هنرمندان محلی برگزار میکند.
مثال:
The museum hosts a quintennial exhibit showcasing local artists.
معنی فارسی کلمه quintennial
:
پنج ساله، هر پنج سال یک بار.