معنی فارسی quinteron
B1یک ترکیب یا مجموعه از پنج چیز.
A combination or set of five components.
- NOUN
example
معنی(example):
هنرمند یک کوینترون از رنگها برای نقاشی جدیدش ایجاد کرد.
مثال:
The artist created a quinteron of colors for his new painting.
معنی(example):
برای تجسم یک کوینترون به طور مؤثر، باید تعادل را در نظر گرفت.
مثال:
To visualize a quinteron effectively, one must consider balance.
معنی فارسی کلمه quinteron
:
یک ترکیب یا مجموعه از پنج چیز.