معنی فارسی quirting

B1

عمل پاشیدن یا زدن مایع، معمولاً به صورت ناگهانی یا با شدت.

The action of striking or spraying something, usually referring to liquids.

verb
معنی(verb):

To strike with a quirt.

example
معنی(example):

کودکان به همدیگر آب می‌پاشیدند.

مثال:

The children were quirting water at each other.

معنی(example):

چرم برای زدن در آموزش اسب استفاده می‌شود.

مثال:

The quirt is used for quirting in horse training.

معنی فارسی کلمه quirting

: معنی quirting به فارسی

عمل پاشیدن یا زدن مایع، معمولاً به صورت ناگهانی یا با شدت.