معنی فارسی quislingistic

B2

رفتار یا عمل خیانت به وطن یا به افرادی که به آنها اعتماد شده است.

Pertaining to a traitor, especially one who collaborates with an enemy force.

example
معنی(example):

او با خیانت به کشور خود، رفتار کویسلینگی نشان داد.

مثال:

He displayed quislingistic behavior by betraying his own country.

معنی(example):

عملکرد کویسلینگی او باعث بی‌اعتمادی زیادی در میان همکارانش شد.

مثال:

Her quislingistic actions caused a lot of distrust among her peers.

معنی فارسی کلمه quislingistic

: معنی quislingistic به فارسی

رفتار یا عمل خیانت به وطن یا به افرادی که به آنها اعتماد شده است.