معنی فارسی quivery

B2

به معنای لرزناک یا نرم و لرزان، به ویژه در اشاره به بافت یا صدا.

Describing something that shakes or trembles lightly; can refer to a sound or texture.

adjective
معنی(adjective):

Quivering; aquiver

example
معنی(example):

ژله لرزان بود و روی بشقاب تکان می‌خورد.

مثال:

The jello was quivery and wobbled on the plate.

معنی(example):

صدای لرزان او باعث شد همه توجه کنند.

مثال:

Her quivery voice made everyone pay attention.

معنی فارسی کلمه quivery

: معنی quivery به فارسی

به معنای لرزناک یا نرم و لرزان، به ویژه در اشاره به بافت یا صدا.